پیمنت استیت
تعیین وضعیت پرداخت های اینترنتی
راه حل ایمن و سریع خدمات پرداخت های بینالمللی اینترنتی
جرالد کاتن و جنیفر رابرتسون نه روز پس از ماه عسلشان در دسامبر 2018 در جیپور هند، به یک بیمارستان خصوصی مراجعه کردند. کاتن با علائم معده درد شدید پس از تشخیص گاستروانتریت حاد، وضعیت او به شدت هر روز بدتر می شد. در آزمایش خون او شوک سپتیک یا شوک عفونی تشخیص داده شده بود. در آخر علیرغم تلاش پزشکان، کاتن تنها 24 ساعت پس از شروع علائم معده درد، فوت کرد!
جرالد کاتن بهعنوان مدیرعامل و یکی از بنیانگذاران QuadrigaCX، بزرگترین صرافی بیتکوین آن زمان کانادا، مرگ او خیلی زود به سرفصل اخبار بینالمللی تبدیل شد. اما نه فقط به دلیل موقعیت او در دنیای ارزهای دیجیتال! در وصیت نامه او میلیون ها دلار دارایی املاک و مستغلات ذکر شده بود، در حالی که هیچ اشاره ای به کیف پول های سردی که بیشتر وجوه صرافی Quadriga ذخیره شده بود (که در مجموع 250 میلیون دلار به صورت ارز دیجیتال بود) نشده بود. در آوریل 2019، دادگاه عالی نوا اسکوشیا شرکت را ورشکسته اعلام کرد، زیرا صرافی سه ماه قبل از موعد دادگاه متوقف شده بود.
داستان کاتن یکی از جذابترین داستانهای دنیای ارزهای دیجیتال است که شامل تمام عناصر یک رمان اسرارآمیز بزرگ می باشد: هویتهای جعلی، طرحهای پونزی، تحقیقات بینالمللی، طمع، ناپدید شدن و مرگ. همچنین یکی از نقاط ضعف دنیای سیستم های غیرمتمرکز را آشکار می کند و یک سوال ناراحت کننده را در ذهن کاربران دنیای دیجیتال مطرح می کند: وقتی یک شخص می میرد چه اتفاقی برای دارایی های دیجیتال و NFT های او می افتد؟
مقاله مرتبط: NFT چیست؟
برای کاربر Web3، از دست دادن دارایی های دیجیتال که به کیف پول های غیرقابل دسترس متصل هستند، یک سناریوی کابوس مانند می باشد که مخالفان آن را همانند کلاهبرداری کشیده شدن فرش(rug pulls) و یا سایر کلاهبرداری ها می دانند. این اتفاق بخاطر آن است که از دست دادن ارزهای دیجیتال و NFT به دلیل برنامه ریزی ضعیف در این حوزه به دلیل نوظهور بودن این فناوری، احتمالش کم است که به ذهن کابران این دنیای مجازی خطور کند. این فناوری هنوز نسبتاً جدید است و مردم عموماً دوست ندارند به مرگ فکر کنند، مخصوصا به مرگ خود!
آشر روبینشتاین، شریک Gallet Dreyer & Berkey در شهر نیویورک که در حفاظت از دارایی های داخلی و بین المللی، حفظ ثروت، و برنامه ریزی املاک در مصاحبه با nft توضیح داد: افرادی هستند که نمی خواهند اکنون با مرگ خود در آینده نه چندان دور روبرو شوند. مقابله با آن مشکل است. وقتی من بمیرم چه اتفاقی می افتد؟ برخی افراد حتی نمی خواهند با این سوال روبرو شوند!
مقاله مرتبط: مقدمه ای بر Web3
اما دارایی ها همچنان دارایی هستند، چه دیجیتال و چه غیر دیجیتال، و داشتن یک برنامه مناسب برای مدیریت توزیع آنها پس از مرگ، مهم است. خطرات از دست دادن آنها ار سطح شخصی فراتر می رود: بعید است که گردش کل بیت کوین به سقف اعلام شده 21 میلیونی برسد، زیرا صاحبان اولیه یا مرده اند و برنامه ای برای جانشینی خود نداشته اند یا کلیدهای خصوصی شان برای همیشه از دست رفته است. این در حالی است که روند کلی دلگرم کننده است - تقریباً 70 درصد از برنامه ریزان مالی که در یک نظرسنجی برنامه ریزی املاک که امسال توسط TD Wealth انجام شد شرکت کردند، آنها گفتند که اکنون در حال استفاده از ابزارهای دیجیتال در برنامه های املاک کاربران خود هستند - این موضوع همچنان یکی از مواردی است که مهم است که بیشتر از آنچه که می بایست باید مورد توجه قرار گیرد.
مشکل توزیع دارایی دیجیتال ناشی از ماهیت غیرمتمرکز زنجیره بلوکی یا همان بلاکچین است. اساسی ترین اصل امنیت Web3 این است که کلیدهای خصوصی خود را حتی به دوستان و عزیزانتان ندهید، زیرا اگر مشکلی پیش بیاید، هیچ مرجع متمرکزی وجود ندارد که بتواند به شما در بازگشت موالتان کمک کند. کارشناسان حقوقی مانند Rubinstein، که مشتریان آن شامل بنیانگذاران برجسته شرکت بلاکچین هستند، به مردم کمک می کنند تا تعادل خوبی بین امنیت و دسترسی در خصوص مدیریت دارایی های رمزنگاری و وراثتشان ایجاد کنند. با این حال، هیچ راه قطعی برای انجام آن وجود ندارد، اما وقتی نوبت به قانون می رسد، کاربران Web3 باید از گزینه های پیش رویشان آگاه باشند.
آشر روبینشتاین در این خصوص تاکید کرد: "وکیلی که از دارایی های دیجیتال آگاه باشد، می داند که با دارایی های دیجیتال شما چه کند، همانطور که باید بداند با خانه شما چه کند." «دو سوال برای روبرو شدن با این مشکل وجود دارد: آیا ما به وصیت نامه نیاز داریم؟ یا به امانتداری نیاز داریم؟
آیا واقعاً میخواهید وصیت نامه اموال و داراییهایتان، از جمله داراییهای دیجیتالیتان، به اطلاع عموم برسد؟
مقاله مرتبط: املاک دنیای متاورس چیست؟
همچنین او بیان کرده است که اینکه هیچ اقدامی در این خصوص نکنید، بدترین کاری است که می توانید انجام دهید. در حالی که قوانین ایالتی در ایالات متحده بیوصیت بودن را در نظر میگیرند (شرایط مرگی که در آن هیچ وصیت یا امانت داری وجود ندارد)، این امر مستلزم مداخله دولت است، به این معنی که دولت داراییهای شما را طبق قانون تقسیم خواهد کرد. قرار دادن دارایی های دیجیتال در وصیت نامه بهترین گزینه بعدی است که نیازمند رسیدگی های حقوقی گران قیمت و جلسات عمومی می باشد. روبینشتاین خاطرنشان کرد که این ماهیت عمومی است که اکثر حامیان Web3 از فناوری بلاکچین به طور خاص برای اجتناب از آن استفاده می کنند.
روبینشتاین توضیح داد: «با وجود وصیت، خویشاوندان نزدیک شما باید یک وکیل استخدام کنند تا مراحل صدور حکم را طی کند که این اقدامات بصورت عمومی است. آیا واقعاً میخواهید که اراده و داراییهایتان، از جمله داراییهای دیجیتالیتان، به اطلاع عموم برسد؟ شما همچنین یک انجمن ایجاد کرده اید که در آن هر شخص می تواند برود و وصیت نامه شما را به چالش بکشد. تجربه من نسبت به مراجعه کنندگانی که در حوزه ارزهای دیجیتال فعالیت دارند این است که آنها نمی خواهند دادگاه بداند رمز ارز آنها کجاست. آنها نمی خواهند عموم مردم وصیت نامه آنها را بخوانند و ببینند NFTهای آنها در کجا قرار دارد یا آنها در دنیای دیجیتال دارای چه اموال یا دارایی هایی هستند. وصیت نامه ها فی نفسه برای برنامه ریزی املاک اشتباه نیستند، اما ناکارآمدی های خود را به دنبال دارند. یک راه بهتر وجود دارد - اعتماد."
مدیریت وراثت دارایی های دیجیتال با اعتماد دارای مزایای قابل توجهی است. یکی از مزایای آن این است که دادگاه ها را به واسطه آن دور می زنید. جدا از ماهیت عمومی سیستم دادگاه، سیستمهای قضایی که به وصیتنامه رسیدگی میکنند، میتوانند به طرز قابل توجهی در اقداماتشان کند عمل کنند. به عنوان مثال، برای اثبات وصیت نامه در شهر نیویورک، دادگاه ها حتی شش تا نه ماه پس از فوت شخص، روند انحصار وراثت را شروع نمی کنند. اگر وصیت دارایی های شما شامل ارزهای دیجیتال ناپایدار باشد، وارثان می توانند در این بازه زمانی کلی سود کنند یا کل دارایی را از دست بدهند.
هنگام شروع این اعتماد، دانستن میزان تسلط یک واسط بر ارزهای دیجیتال و NFT نیز بسیار مهم است. اگر آنها ندانند چگونه به کیف پول شما دسترسی داشته باشند، دارایی های دیجیتال پس از مرگ شما ممکن است با مشکل مواجه شوند. برای جلوگیری از این وضعیت، بهترین کار این است که چیزی را در برگه اعتماد بنویسید که به متولی قدرت آن را میدهد تا افرادی را استخدام کند که به داراییهای دیجیتال تخصص دارند.
آشر روبینشتاین: "بیشتر مردم نمی خواهند از حضانت و کنترل دارایی های دیجیتال خود جدا شوند."
تراست ها نیز راه حل کاملی نیستند، زیرا شامل به اشتراک گذاری کلیدهای خصوصی یا انتقال دارایی های دیجیتال به یک متولی است، و اکثر آنها تمایلی به اشتراک گذاری این نوع اطلاعات ندارند، اگر حتی احتمال کمی وجود داشته باشد که به نحوی منتشر شود.
روبینشتاین اذعان کرد: «بیشتر مردم نمیخواهند از حضانت و کنترل داراییهای دیجیتال خود جدا شوند. "آنها می خواهند تا زمانی که بمیرند، کنترل بر دارایی های دیجیتال خود را خودشان حفظ کنند. و ممکن است کلیدهای خود را با متولی به اشتراک نگذارند. اما ممکن است آنها دستورالعملهایی را در مورد جایی که متولی میتواند آن کلیدها را پس از مرگشان پیدا کند، برای مثال در یک صندوق امانات، اعمال کنند.
با این حال، یک بحث مهم در جامعه Web3 در مورد اینکه آیا مسیر سپرده ایمن خوب است یا نه وجود دارد، زیرا شما در نهایت کلیدهای خود را نزد یک مرجع متمرکز ذخیره می کنید که می تواند قوانین مربوط به سیستم سپرده ایمن یا صندق اماناتشان را در هر زمان تغییر دهند.
برخی از پروتکلهای Web3 در تلاش هستند تا یک راهحل فنی برای موضوع پراکندگی داراییهای دیجیتال در صورت از کار افتادگی یا مرگ شخصی ارائه دهند. پروتکل Sarcophagus که مانند سوئیچ دیجیتال شخص مرده عمل می کند، یکی از آنهاست. کاربران میتوانند اسناد یا پیامهایی را ذخیره کنند که در صورت توقف امضای پیامهای رمزنگاری شده توسط خود کاربر، بهطور خودکار خود را به جای گیرنده تعیینشده نشان میدهند (به عنوان نشانه زنده بودن و سالم بودن شخص).
اساساً، Sarcophagus یک واحد ذخیرهسازی دادههای رمزگذاریشده (که میتواند از اسناد، پیامها یا دادههای دیگر تشکیل شده باشد) را با یک تریگر لایهبندی میکند که در صورت عدم اقدام کاربر آزاد میشود. به عنوان مثال، کاربران می توانند آنها را به گونه ایی تنظیم کنند که در مدت زمان مشخصی به کیف پولشان دسترسی نداشته باشند. این سیستم بر سه سطح فردی متکی است: creators (که به اصطلاح embalmers نیز نامیده میشوند)، recipients و archaeologists.
در زمینه وراثت دارایی های دیجیتال، embalmer شخصی است که می خواهد دارایی های دیجیتال خود را منتقل کند. آنها سوئیچ Sarcophagus را ایجاد می کنند و داده هایی را که می خواهد گیرنده یا recipient در صورت عدم اقدام آو به دست آورد را رمزگذاری می کند. recipient (که توسط یک آدرس ETH نشان داده می شود) می تواند فایل رمزگذاری شده را در "زمان موعود" دریافت کند یعنی زمانی کهembalmer آن را تعیین می کند (مثلاً هر تعداد ساعت یا حتی سال هایی پس از اینکه سیستم متوجه عدم فعالیت او شود). او با این کار مشخص میکند که چه زمانی دادهها برای رمزگشایی در صورتی که embalmer موفق به انجام امضای دیجیتالی نشود، در دسترس recipient یا همان گیرنده قرارگیرد.
با این حال، گیرندگان فقط می توانند لایه رمزگذاری داخلی یک Sarcophagus را رمزگشایی کنند. ابتدا یک archaeologist باید لایه بیرونی را رمزگشایی کند. archaeologist اکتورهای در شبکه Sarcophagus هستند که نودهایی را اجرا می کنند تا ببینند آیا Sarcophagus ها نیاز به رمزگشایی دارند یا خیر. آنها همچنین توکنهای SARCO (توکن بومی پروتکل) را به اشتراک میگذارند که اگر این داده ها خیلی زود یا دیر رمزگشایی شدند یا خارج از شرایط توافق بین embalmer و archaeologist عمل کردند، میتوانند آنها را مجازات کنند. داراییهای موجود در پورتفولیو همچنین میتوانند با قرار دادن یک تراکنش امضا شده (اما منتشر نشده) در یک Sarcophagus به یک آدرس کیف پول مشخص منتقل شوند. سپس گیرنده(ها) - recipient آن تراکنش را برای اجرای اقدامات وراثت دارایی منتشر می کنند.
این یک سیستم هوشمند است که می تواند در چندین موقعیت از بازیابی رمز عبور گرفته تا ارتباطات ضروری و فعالیت های سیاسی اعمال شود. با وجود اینکه پتانسیل این سیستم برای کمک به ارث بردن داراییهای دیجیتال نیز کافیست، راهحلهای فنی که لزوم وجود مشاور حقوقی مناسب و خردمند در این امر را نادیده نمیگیرند.
روبینشتاین در حالی که در مورد راه حل های فنی مانند Sarcophagus اظهار نظر می کند، گفت: "ما در جامعه ای زندگی می کنیم که در آن نبوغ و خلاقیت پاداش می گیرد." صدها سال است که مردم مجبور بوده اند اسناد ملکی خود را خودشان انجام دهند. و بسیاری از آنها فکر می کنند، خب، آیا برای انجام این کار به وکیل نیاز دارم؟ اجازه دهید راهی پیدا کنم که فناوری این کار را بحجای من انجام دهد. من حقیقتا به این فناوری شک دارم، مگر اینکه وکلایی پشت این فناوری وجود داشته باشند، در آن صورت میخواهم این سوال را مطرح کنم : اگر یک شرکت فناوری جایگزینی مناسبی برای برنامه ریزی اسناد ملکی ارائه دهد، آیا کاری که این شرکت فناوری انجام می دهد صحیح و کامل است یا خیر؟
فکر کردن و برداشتن گامهایی برای مدیریت رمزارزها و NFTهای خود یک فرآیند همیشه در حال تکامل است. Web3 به سرعت رو به گسترش است، بنابراین خوب است که در مورد نحوه مدیریت دارایی های دیجیتال خود با فرکانس فکر کنید. خدمات درآمد داخلی (IRS) و کمیسیون بورس و اوراق بهادار (SEC) به طور منظم بیانیه هایی منتشر می کنند که موضع خود را در مورد ارزهای دیجیتال و NFT به روز می کند. گوش به زنگ بودن در این مورد بسیار مهم است .
در حالی که بلاک چین جهانی جدید و عمدتاً غیرمتمرکز ایجاد کرده است، علاقه مندان به Web3 نباید این اشتباه را مرتکب شوند که فکر کنند این فناوری دنیایی خارج از دسترس دولت است. وزارت دادگستری نشان داده است که ترسی از تقلب در این فضا ندارد و IRS به دلیل گستردگی بین المللی خود مشهور است.
روبینشتاین می گوید: "من سیستم غیز متمرکز یا همان DeFi و ناشناس بودن را بالاتر از تعهد به رعایت قانون قرار نمی دهم."
روبینشتاین در مورد استقرار و اجرای قانون انطباق مالیات حساب خارجی (FATCA) گفتIRS : در سرتاسر جهان همانند بازو عمل می کند. این قانون در سال 2010 دولتهای مستقل را ملزم میکند تا با دادن اطلاعات بهIRS ، قوانین مالیاتی ایالات متحده را در خارج از کشور اجرا کنند. هرگز نباید تصور کنید که دولت احمق است یا از نظر فناوری ناقص است. نگاه کنید که واقعا FBI و سایر آژانس های مجری قانون می توانند تعیین کنند که چگونه بلاک چین ها هک شده اند.
سازمان امور مالیاتی اخیرا قانون مالیاتی خود را بهروزرسانی کرده تا NFT ها را در رده ارزهای دیجیتال قرار دهد و گفته است بر این اساس کسانی که «هر گونه دارایی دیجیتالی را در سال 2022 در بر داشته اند»، چه از طریق مبادله، فروش یا انتقال، باید گزارش دهند و مالیات بر سود سرمایه خود را بپردازند.
روبینشتاین تاکید کرد: "بله، ما در مورد دنیای DeFi صحبت می کنیم، اما من DeFi و ناشناس بودن را بالاتر از تعهد به رعایت قانون قرار نمی دهم. شما باید سوابق قیمت خرید ارزهای دیجیتال یا NFT خود را نگه دارید، زیرا وقتی آن داراییها را میفروشید، باید برای هر سودی مالیات بپردازید. فکر نمیکنم عاقلانه باشد که تصور کنید دولت هرگز متوجه نخواهد شد که شما آن داراییها را فروختهاید و سودی داشتهاید."
به طور کلی، انتظار می رود مقررات مربوط به دارایی های دیجیتال با دست و پنجه نرم کردن دولت ایالات متحده با رمزارزها و NFT ها و معنای آنها برای جامعه در کل تغییر کند. تا کنون، این روند به دور از یک روند آرام بوده است. برای برنامه ریزی املاک شخصی و مدیریت صحیح دارایی های دیجیتال خود، تا زمانی که زنده هستید، به نظر می رسد بهترین توصیه این باشد که برای بدترین اتفاق ها برنامه ریزی کنید و به بهترین اتفاق ها امیدوار باشید.
مقاله مرتبط: DeFi در مقابل CeFi: تفاوت بین سیستم مالی متمرکز و غیرمتمرکز در چیست؟